◄╫ عشقي نا فرجام ╫► گيسوی سياهت چه شب بی سحری بود … چشم تو عجب قاصدک بد خبری بود ... گفتم که به عشق تو شوم زنده دريغا … تابوت مرا عشق تو ميخ دگری بود…
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ◄╫عشقي نافرجام╫► و آدرس www.asmanekaghazi.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
گفت :جبران می کنم ، گفتم کدام را
عمر رفته را
روح شکسته را
دل مرده اما تپنده را
حالا من هیچ
......جواب این تار موهای سپید را می دهی
نگاهی به سرم کرد و گفت
وای ... خبر نداشتم
چه پیر شدی
گفتم :جبران می کنی
گفت: کدام را !!
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
معرفي صفحه به دوستان
ايميل شما *
ايميل دوست شما *
ايميل دوست ديگر شما